دانش اقتصاد

آشنایی با شرکت های هلدینگ

شايد نام شرکت هاي هلدينگ را در خبرها شنيده باشيد يا وقتي براي نخستين بار اقدام به سرمايه گذاري کرديد، با مفهومي با عنوان شرکت هلدينگ (Holding company)، مواجه شده باشيد. جالب است بدانيد که بسياري از موفق ترين شرکت ها در جهان، شرکت هاي هلدينگ هستند و اين شرکت ها، نقش بسيار مهمي در اقتصاد جهان امروز ايفا مي کنند. در اينجا قصد داريم به طور مختصر شرح بدهيم که منظور از شرکت هلدينگ چيست، چرا اين شرکت ها نقش مهمي در اقتصاد مدرن بازي مي کنند و چه نکاتي را بايد پيش از سرمايه گذاري در يکي از اين هلدينگ ها بدانيد.

شرکت هلدينگ چيست؟

طبق يک تعريف کلي، شرکت هلدينگ، شرکتي است که در آن هيچ گونه عمليات، فعاليت يا هر کسب و کار فعال ديگري انجام نمي شود و اين شرکت صرفا مالک دارايي هايي است. اين دارايي ها مي تواند شاملِ سهام ساير شرکت ها، شرکت هاي با مسئوليت محدود، مشارکت هاي محدود، صندوق هاي سرمايه گذاري، صندوق هاي پوشش دهنده ي ريسک، سهام عادي، اوراق قرضه، املاک و مستغلات، مالکيت معنوي، برندها، اختراعات، علائم تجاري، حق کپي رايت و تقريبا هر چيز ارزشمند ديگري باشد.

براي نمونه، يکي از سهام هاي مرغوب در جهان، سهام شرکت جانسون و جانسون (Johnson & Johnson) است که در واقع، يک شرکت هلدينگ است. يعني خود اين شرکت که شما سهام آن را خريداري مي کنيد، در واقع هيچ کاري (به آن معنا که مردم تصور مي کنند) انجام نمي دهد. در واقع، شرکت جانسون و جانسون، داراي سهام مالکيت ۲۶۵ کسب و کار مجزاست، همان طور که هر فرد مي تواند از طريق يک حساب کارگزاري، مالک سهام کسب و کارهاي متفاوتي باشد.

اين ۲۶۵ کسب و کار، به ۳ دسته ي اصلي تقسيم مي شوند: لوازم بهداشتي، دستگاه هاي پزشکي و داروها. اين شرکت ها، شرکت هاي واقعي و مستقلي از سراسر دنيا هستند که کارکنان محلي را به خدمت گرفته اند و داراي حساب هاي بانکي، دفاتر، تجهيزات توليدي و ساير مواردِ مختص به خود هستند. در رده ي بالا، سهامداران شرکت جانسون و جانسون، در شرکت فرعي، هيئت مديره اي را براي حفاظت از منافع خود انتخاب مي کنند. اين هيئت مديره، در کنارِ ساير مسئوليت هاي خود (مانند تعيين سياست پرداخت سود سهام)، مدير عامل شرکت فرعي (CEO) را نيز استخدام مي کند. مدير عامل نيز به نوبه ي خود، زيردستان مستقيم خود را استخدام مي کند. اين گروه از افراد با هم، داراي قدرت تعيين مديران اجرايي و مديران مهم در شرکت هايي هستند که تحت کنترل شرکت مادرِ جانسون و جانسون قرار دارند. شرکت هلدينگ مادر، به دليل قدرت، منابع و اختيارات فراواني که دارد، مي تواند از طريق پايين آوردن هزينه ي سرمايه از شرکت هاي فرعي خود حمايت کند. يعني شرکت هلدينگ مي تواند اوراق قرضه اي را با کم ترين قيمت ها صادر کند و سپس به شرکت هاي فرعي خود وام هايي با بهره ي کم بدهد. در واقع اگر شرکت هاي فرعي، شرکت هايي مستقل بودند و تحت مالکيت شرکت هلدينگ مادر قرار نداشتند، نمي توانستند وام هايي با چنين بهره هاي پاييني دريافت کنند. اين کار علاوه بر کاهش هزينه ي بهره، به نوبه ي خود بازده ي حقوق صاحبان سهام و بازده ي دارايي را هم افزايش مي دهد.

مثالي از يک شرکت هلدينگ

براي درک بهتر مفهوم شرکت هلدينگ، فرض کنيد که من و شما تصميم گرفته ايم تا با هم سرمايه گذاري کنيم. ما و اعضاي خانواده هايمان، شرکت جديدي با نام «شرکت هلدينگ آسمان آبي» را تأسيس مي کنيم. ابتدا تشريفات اداري لازم را انجام مي دهيم و هزينه هاي مربوطه را پرداخت مي کنيم. سپس، ۱ ميليارد سهام، با قيمت ۱۰۰ تومان براي هر سهم منتشر مي کنيم و از اين طريق، ۱۰۰ ميليارد تومان پول نقد جمع آوري مي کنيم. پس از آن، هيئت مديره اي را انتخاب مي کنيم و اين هيئت مديره يکي از ما را به عنوان مديرعامل شرکت انتخاب مي کند و سپس، دفتري تأسيس مي کنيم. روز بعد، تأسيس شرکت هلدينگ خود را اعلام مي کنيم و سرمايه گذاري پول هاي جمع آوري شده را شروع مي کنيم. ما (يعني شرکت هلدينگ آسمان آبي) کارهاي زير را انجام مي دهيم:

  • کسب و کار جديدي را با نامِ شرکت آبميوه سازي يخ در بهشت با مسئوليت محدودِ ثبت مي کنيم که ۱۰۰ درصد مالکيت آن در اختيار شرکت هلدينگ آسمان آبي قرار دارد. ۱۵ ميليارد تومان پول نقد را به اين کسب و کار اختصاص مي دهيم و مديري را استخدام مي کنيم تا آن را اداره کند. پيش بيني مي کنيم که اين کسب وکار، سودي به ميزانِ ۱ ميليارد و ۷۰۰ ميليون تومان (قبل از کسر ماليات) به همراه داشته باشد.
  • در شرکت هلدينگ آسمان آبي، با نام عصر کيميا يک شرکت کارگزاري ايجاد مي کنيم. ۳۰ ميليارد تومان پول نقد را در حساب اين شرکت واريز مي کنيم و مجموعه اي از سهام بلو چيپ با ارزش و سودآوري بالا را خريداري مي کنيم. انتظار داريم که مجموعه ي سهام خريداري شده، در سال ۱ ميليارد و ۵۰۰ ميليون تومان سود سهام (قبل از کسر ماليات) داشته باشد.
  • شرکت جديدي را با نام خاور دور (در زمينه ي صنعت مهمان نوازي) با مسئوليت محدود راه اندازي مي کنيم که ۱۰۰ درصد مالکيت آن متعلق به شرکت هلدينگ آسمان آبي است. ۲۰ ميليارد تومان از پول نقد خود را به اين شرکت فرعي جديد اختصاص مي دهيم و اجازه مي دهيم که اين شرکت، مبلغ ۲۰ ميليارد تومان را نيز از بانکي وام بگيرد و به اين طريق ساختار سرمايه ي اين شرکت شامل ۴۰ ميليارد تومان دارايي خواهد بود که ۲۰ ميليارد تومان آن بدهي و وام و ۲۰ ميليارد تومان ديگر نيز ارزش دفتري است. از اين ۴۰ ميليارد تومان نقد، براي خريد چند هتل زنجيره اي استفاده مي کنيم و انتظار داريم که اين سرمايه گذاري، بدون کسر ماليات و پس از کسر هزينه ي بهره و تمام هزينه هاي ديگر، ۳ ميليارد و ۲۰۰ ميليون تومان سود داشته باشد. پرداخت اين بدهي ۲۰ ميليارد توماني، توسط شرکت هلدينگ تضمين نمي شود، زيرا تصميم گرفته ايم که فقط بدهي هاي بدون حق رجوع (يعني بدهي هايي که به موجب آن وام دهنده براي وصول دين نمي تواند به جز متعهد اصلي که معمولا خريدار کالاست، به شخص ديگري مراجعه کند) را مجاز کنيم تا در صورت موفق نبودن هتل، مجبور به پرداخت بدهي هاي آن نباشيم. يعني اگر شرکت فرعي ورشکسته شود، ما فقط مسئولِ بخشي از سهام فروخته شده براي هلدينگ هستيم که در اين شرکت فرعي سرمايه گذاري کرده ايم.
  • اوراق قرضه ي شهرداري معاف از ماليات به ارزش ۲۰ ميليارد تومان خريداري مي کنيم و پيش بيني مي کنيم که اين اوراق، از منبع بهره ي سالانه ي دريافتي، ۱ ميليارد تومان درآمد داشته باشد.
  • ۵ ميليارد تومان را صرف خريد سکه ي طلا و شمش نقره مي کنيم.
  • ۱۰ ميليارد تومان باقي مانده از ۱۰۰ ميليارد تومان وجه نقد اوليه را در بانک محلي با بهره ي ۲۰ درصد قرار مي دهيم که در مجموع، سالانه ۲ ميليارد تومان درآمد حاصل از بهره (قبل از کسر ماليات) خواهد داشت.

صورت هاي ماليِ شرکت هلدينگ چگونه خواهد بود

در ترازنامه ي تلفيقي شرکت هلدينگ ما، ۱۲۰ ميليارد تومان دارايي، ۲۰ ميليارد تومان بدهي و ۱۰۰ ميليارد تومان ارزش خالص يا ارزش دفتري مشاهده مي شود. ترازنامه ي ما، با صرف نظر از دفتر کاري که به دليل ساده تر شدنِ مسئله آن را ناديده مي گيريم، به شکل زير خواهد بود:

ترازنامه ي شرکت هلدينگ آسمان آبي

  • شرکت آبميوه سازي يخ در بهشت با مسئوليت محدودِ – مالکيت ۱۰۰ درصدي (۱۵ ميليارد تومان دارايي، بدون بدهي)؛
  • شرکت خاور دور با مسئوليت محدود – مالکيت ۱۰۰ درصدي (۴۰ ميليارد تومان دارايي، ۲۰ ميليارد تومان بدهي و ۲۰ ميليارد تومان ارزش خالص)؛
  • اوراق قرضه ي معاف از مالياتِ شهرداري (۲۰ ميليارد تومان دارايي، بدون بدهي)؛
  • سهام عاديِ بلو چيپ در حساب کارگزاري (۳۰ ميليارد تومان دارايي، بدون بدهي)؛
  • مانده ي حساب بانکي (۱۰ ميليارد تومان دارايي، بدون بدهي)؛
  • ذخاير طلا و نقره (۵ ميليارد تومان دارايي، بدون بدهي).

صورت حساب درآمد اين شرکت هلدينگ، ۸ ميليارد تومان درآمد عملياتي (قبل از کسر ماليات) را نشان خواهد داد. اين مبلغ مي تواند ۸ درصد بازده حقوق صاحبان سهام باشد، زيرا ۸ ميليارد تومان تقسيم بر ۱۰۰ ميليارد تومان ارزش خالص، برابر با ۸ درصد است. اين مبلغ همچنين مي تواند ۶٫۷ درصد بازده ي دارايي باشد، زيرا ۸ ميليارد تومان تقسيم بر ۱۲۰ ميليارد تومان دارايي، برابر با ۶٫۷ درصد است.

چه تصوري از شرکت هلدينگ داشته باشيم

فرض کنيد که شما مديرعامل شرکت خيالي ما، يعني شرکت هلدينگ آسمان آبي هستيد. وقتي هر روز صبح به دفتر کارتان مي رويد، پس از اينکه چراغ ها را روشن مي کنيد، يک فنجان قهوه برمي داريد و پشت ميزتان مي نشينيد، چه کاري انجام مي دهيد؟

احتمالا پاسخ شما اين خواهد بود که آنچه ما را به يک شرکت هلدينگ تبديل کرده است، اين مسئله است که به طور روزانه، در هيچ يک از سرمايه گذاري هايمان نقش نداريم و هر يک از شرکت هاي فرعي ما، توسط تيم مديريتي خود اداره مي شوند. به بيان ديگر، وظيفه ي ما به عنوان شرکت هلدينگ، نظارت اجرايي، حمايت، تعيينِ پارامترهاي مديريتِ ريسک و قرار دادن افراد مناسب در پُست هاي مناسب است به صورتي که با استراتژي کلي شرکت هلدينگ ما همخواني داشته باشد (اگر مالکيت ما در سهام شرکت هلدينگ به اندازه اي باشد که بتوانيم سرمايه گذاري و شرکت هلدينگ را در کنترل داشته باشيم، مي توانيم طبق نظر و صلاح ديد خود، مديران را اخراج کنيم و افراد ديگري را جايگزين آنها کنيم). وقتي شرکت هاي فرعي، سودهاي سهام را به ما مي پردازند، مي توانيم مبالغ دريافتي را در موقعيت هاي ديگر، سرمايه گذاري کنيم. يعني مي توانيم پولي را از يک شرکت فرعي که پيشرفت کندي دارد، بگيريم و در شرکت فرعي ديگري سرمايه گذاري کنيم که عملکرد رضايت بخش تري داشته است و از اين طريق، سود بيشتري به دست بياوريم.

يعني براي مثال، ما نبايد تصميم بگيريم که چه نوع آبميوه اي توليد کنيم. زيرا اين کار، وظيفه ي شرکت يخ در بهشت است. همان شرکت فرعي که هلدينگ ما مالکيت ۱۰۰ درصد آن را دارد و کارکنان، مديران، صورت هاي مالي، قراردادها، وام هاي بانکي و ساير موارد خود را دارد. در عوض، بايد بر کارِ مديرعامل آن شرکت نظارت کنيم تا مطمئن شويم که براي دستيابي به اهدافي که اعضاي هيئت مديره از ما (به عنوان مدير عامل شرکت هلدينگ) انتظار دارند، تلاش مي کند، به او کمک کنيم تا به آن اهداف دست يابد و تلاش کنيم که راه هاي افزايش مستمرِ سود و کاهش ريسک موجود را بيابيم.

مزاياي مدل شرکت هلدينگ چيست

اما اگر اتفاق وحشتناکي بيفتد چه؟ مثلا اگر گروه هتل هاي شرکت خاور دور ورشکسته شود، چه رخ خواهد داد؟ در اين صورت، اگر شرکت هلدينگ، ضامنِ بازپرداخت بدهي هاي اين شرکت فرعي نشده باشد، مسئول خسارت وارده نخواهد بود. ولي بايد ۲۰ ميليارد تومان به عنوان زيان سرمايه اي واردشده بر ارزش خالص سهام مان از شرکت خاور دور ثبت کنيم. در واقع مدل شرکت هلدينگ، موجب حفاظت از دارايي هاي ديگر ما در برابر ورشکستگي اين شرکت فرعي مي شود. در اين حالت، ما شرکت آبميوه سازي يخ در بهشت، عصر کيميا، سهام يا اوراق قرضه، طلا، نقره يا مانده ي حساب بانکي خود را از دست نمي دهيم. ما فقط پولي را از دست مي دهيم که در شرکت فرعي ورشکسته سرمايه گذاري کرده ايم.

شرکت هاي بزرگ، از اين طريق از خود محافظت مي کنند. به عنوان مثالي از دنياي واقعي، مي توان به شرکت پراکتر و گمبل (Procter & Gamble) اشاره کرد که يک شرکت هلدينگ است، زيرا شرکت هاي فرعي گوناگوني براي اهداف گوناگون دارد. بعضي از شرکت هاي فرعي، مالک نام هاي تجاري مانند مواد شوينده ي «تايد» (Tide) هستند. ساير شرکت هاي فرعيِ کاملا مجزا، مالک کارخانه هاي توليدي اي هستند که مواد شوينده ي تايد را توليد مي کنند و به کارخانه اي که مالک اين نام تجاري است، حق امتياز صدور مجوز، پرداخت مي کنند. به اين ترتيب، اگر يکي از اين شرکت ها، تحت تعقيب قانوني قرار بگيرد، هلدينگ پراکتر و گمبل، نام تجاري تايد را از دست نخواهند داد و آن کارخانه يا توزيع کننده، ورشکسته خواهد شد.

مثال عالي ديگر در اين زمينه، راه آهن برلينگتون شمالي سانتافه (BNSF) است که يکي از بزرگ ترين خطوط راه آهن در جهان به شمار مي رود. سال ها پيش، وارن بافت (Warren Buffett) از شرکت هلدينگ خود، يعني شرکت بِرکشايِر هاتاوي (Berkshire Hathaway)، براي خريد تمام سهام اين راه آهن و تبديل آن به يک شرکت فرعي تمليک شده (wholly-owned subsidiary) استفاده کرد. راه آهن برلينگتون شمالي سانتافه، ميلياردها دلار بدهي دارد که براي تأمين بودجه ي هزينه ي سرمايه اي عظيم آن، براي ريل هاي راه آهن، خودروهاي راه آهن و ساير زيرساخت ها صرف مي شود. ولي بازپرداخت هيچ يک از اين بدهي ها، توسط شرکت هلدينگ برکشاير هاتاوي، تضمين نشده است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا